فارس سگ

دو دختر فارس ته رانی به اتهام رانندگي در حال مستي و حمله به پليس و گاز گرفتن آنها، تحت پيگرد قضايي هند قرار گرفته اند.
به گزارش فرارو به نقل از روزنامه "اينديا تايمز"، هفته گذشته دو دختر دانشجوي ايراني که هار شده بودند ساعت 11و سي دقيقه شب در حال رانندگي در يكی از خيابان هاي شهر "بنگلور" در جنوب هند، از سوي پليس متوقف شدند تا مورد آزمايش الكل قرار گيرند.

پس از مثبت بودن آزمايش الكل، پليس از "فريما"ي 26 ساله كه رانندگي خودرو را بر عهده داشت خواست تا مدارك خودرو و گواهينامه رانندگي و کارت بهداشت خود را تحويل دهد. وي كه گواهينامه اش همراه نبود، مدارك خودرو را تحويل پليس داد.
در اين لحظه "آذر"، 29 ساله، از خودرو پياده شد و تلاش كرد تا مدارك را از پليس باز پس گيرد.
پليس گزارش كرده است كه "آذر" هار شده  براي بازپس گيري مدارك دوست خود، با مشت به صورت پليس كوبيده و دست وي را به شدت گاز گرفته است!
 آزمايش الكل نشان مي دهد كه در خون "فريما" 59 درصد و در خون "آذر" 83 درصد الكل وجود داشته است.پس از اين اقدام نابهنجار و فارس گونه ، هر دو دانشجوي فارس زبان به مركز پليس برده شده اند تا مورد پيگرد قرار گيرند. بنا به گفته شاهدان عینی   این دو فارس آریایی در حین برده شدن به مرکز پلیس مدام پارس می کردند. همچنین مچ بند سبز رنگ به دست داشتند و لنز سبز رنگ به چشم زده بودند.

در آن جا، وقتي "آذر" مست با خبرنگاران دوربين به دست مواجه مي شود، به يكي از آنان حمله ور مي گردد و دوربين او را مي شكند!
اين ماجراي تاسف بار، از هفته پيش تا كنون مورد توجه شبكه هاي تلوزيوني و مطبوعات هند قرار دارد.
دادگاه شهر بنگلور ، گذرنامه ي آذر و فريما را ضبط و اعلام كرده است كه اين دو دانشجوي متخلف ايراني هم اكنون مراحل قضايي را طي مي كنند و  به زودي بايد در دادگاه نهايي حاضر شوند.
همچنین هر روز تعداد اندک آریایی اصیل در جلوی مرکز پلیس تجمع کرده و بادکنک سبز رنگ به هوا می فرستند و ترانه " ای ایران" می خوانند.
همچنین مامورین پلیس آن مرکز تمامی مرخصی های خود را لغو کرده و در حال  گرفتن خدمات از این دو نواده داریوش کوچک هستند.

 

 همجنس گرایان امریکا کجا زندگی میکنند؟ تقریباً همون جاهایی که فارسها زیادن (نوادگان داریوش و کوروش)

 


و در آینده ای نزدیک, جنبش سبزیها هم به آنها خواهند پیوست

 


 

آذربایجان که در جریان انقلاب مشروطیت سنگر آزادیخواهان بود سنگری که هرگز تسلیم دشمن نگردید و مشروطیت را به ایران بازگردانید، پس از انقلاب از آنجائیکه ثمره انقلاب در خدمت عمال ارتجاع و استبداد درآمد، آذربایجان مورد کینه خصمانه و ددمنشانه حکومتهای ضد ملی ایران قرار گرفت. آذربایجان تاوان فداکاریهائی را که در استقرار مشروطیت کرده و قربانیهائی را که در راه آزادی مردم ایران داده بود پس داد. ارتجاع انتقام میگرفت و این کلام مستوفی استاندار منفور و فارس آذربایجان بود که میگفت: «آذربایجانیها ترکند، یونجه خورده مشروطه گرفته اند حالا نیز کاه میخورند ایران را آباد میسازند»
آذربایجانی ها یونجه می خورند و برای آزادی واقعی خون میدهند حال! فارسهای ته رانی, ... شما ها برای چه انقلاب می کنید؟ ..... اهل رياضت كشي نيستید. مي‌خواهید با شورت كوتاه و تاپ بيرون بيايید. مي‌خواهید سينه بزنید و شب اگر هوس كردید، ليوان شرابي بنوشید. مي خواهید در بالاي كوه زير چادر هر كه را خواستید در آغوش بگيرید و گرم شوید. مي خواهید از زندگي لذت ببرید. مي خواهید دوست پسر يا دوست دختر تان را هر جا كه خواستید، ببوسید(!)
نداي الله اكبر سر میدهید و در عين حال با دوست دخترتان به راهپيمايي می آید؟ چه راحت در ملأعام روزه خواري می کنید و نصر من الله وفتح قريب سر میدهید؟ چطور در نمازجمعه به نحو مختلط و با كفش مي ايستید و در پشت سر هاشمي رفسنجاني نماز مي خوانید و به جاي صلوات سوت و كف مي زنید؟ شماها رياضت كش نيستند. شماها آزادی خواه نیستید. شماها انسانهای مغرور , خودخواه, چاپلوس و فاسد هستید. داریوش پرستها و همجنسبازها ! ....., شماها باید آزادیخواهی را از ملت تورک آذربایجان یاد بگیرید. یک ذره کوچک از غیرت و حس وطن پرستی و وطن دوستی آذربایجانیها در خون و کالبد شماها وجود ندارد.
کاش مستوفی زنده می بود و میدید که فارسها چطور با نوشابه در کون به دنبال کسب آزادی های ظاهری و فساد هستند.


 

اهانت سگ به سگ

نوشته‌شده توسط aidin


 




طبق اخبار دريافتي از خبرگزاري مهر با انتشار عکسي از يک استخوان در محوطه در حال مرمت آرامگاه کوروش مدعي شده بود که استخوان‌هاي يافت شده در آرامگاه متعلق به کوروش بوده که در اثر شيوه مرمتي اين آرامگاه از بين رفته است!...
اما با نخستين بررسي‌هاي تخصصي و کارشناسانه آشکار شد که استخوان‌هاي يافت شده متعلق به يک سگ بوده است!!
به گزارش ميراث (chtn)، نامه سرگشاده مرمتگران، باستان‌شناسان و کارشناسان ميراث فرهنگي به رئيس سازمان تبليغات اسلامي در برگيرنده نکات مهمي در ارتباط با اخبار منتشر شده از اين خبرگزاري بود.
از جمله اين موارد ادعاي مربوط به استخواني بود که در محوطه تاريخي مقبره کوروش يافت شده بود.
خبرگزاري مهر مدعي شده بود اين استخوان متعلق به کوروش کبير بوده که در آزمايشات اوليه مشخص شد اين استخوان مربوط به يک سگ است.
در قسمت ديگري از اين نامه آمده است انتشار اخبار مجعول و نادرست توسط اين خبرگزاري حاصلي جز تشويش اذهان عمومي ندارد و تبديل به هيزمي براي آتش رسانه‌هاي ضد انقلاب است.
اين مرمتگران از رئيس سازمان تبليغات اسلامي پرسيده‌اند آيا تا کنون رئيس تبليغات سازمان اسلامي خروجي رسانه‌اي خبرگزاري مهر را رصد کرده و بازخوردهاي داخلي و خارجي مطالب خبرگزاري را در حوزه ميراث فرهنگي ارزيابي کرده است تا بتواند قضاوتي منصفانه و درست در اين زمينه داشته باشد و تکليف خبرگزاري مهر را با ارزش‌هاي نظام و توقعات افکار عمومي روشن کند.
نگاه مغرضانه مهر و تحت شعاع قرار گرفتن ميراث ملي و معنوي ايران از جمله مهمترين اعتراضات اين کارشناسان است

 

به وبلاگ فارس سگ خوش آمدید

نوشته‌شده توسط aidin

با سلام
فارسها یا همان پارسها ، پارس کنندگان وبه قول کردها(جاشها و فارس بی مخ هموزن شعبان بی مخ)، به قول عربهای عزیز و شریف عجمها(کرو لالها) و به قول ترکها تاتها(نفهم-فارس) و به قول یونانیها(بربرهای وحشی) و به قول بنده فرهنگ دزدها خودشان به همه جوک می گویند و وقتی که اعتراض می کنی با خنده می گویند ما برای خنده می گوئیم نه برای تحقیر و علاوه بر همه، انسانیت مهم است! ولی وقتی که دیگران فقط به خاطر خندیدن و بيان حقايق به آنها(پارس کنندگان) جوک می گویند و يا مطلب مي نويسند می شوند عقده ای، پانترک... کسی نیست به این هالوها حالی کنه

که انگشت مکن رنجه به در کوفتن کس - تا کس نکند رنجه به در کوفتنت مشت
یا
"یه سوزن به خودت بعد یه چووالدوز به دیگران"

همچنین ما هر چه جوک برای فارسها می گویئم ففط برای خندیدن می گوییم نه برای تحقیر آنها و برای اینکه آنها باور کنند می توانیم به منشور کوروش(سگ پرور) قسم بخوریم! اگر باور نمی کنید می توانید سرتان را به سختترین جای کوه دماوند بکوبید تا مغز نداشته یتان داغون شود و از دست ما راحت شوید. و الا ما شما را ول نخواهیم کرد!

دوستان خواهشمند است مطالب خود را به آدرس ذيل ارسال دارند
FarsDog@yahoo.com

دوستان با عضویت در خبرنامه در صورت فیلتر شدن وبلاگ , آدرس جدید برای شما ارسال خواهد شد
دوستانی که نظرات خودشان را بیان میکنند خواهشمند است ایمیل خود را نیز در ادامه نظرات درج کنند.

 

جک و عکس ارسالی دوستان

نوشته‌شده توسط aidin










چند تا توله فارس براي باباشون تولد مي گيرن روي کيک مي نويسن پدرسگ! تولدت مبارک

 




عرفان را در یکی از پارک‌های شمال شهر تهران می‌بینم. پسر 28 ساله‌ای که کتابی از "کافکا" به دست گرفته و مشغول نت برداری از کتاب است. عرفان 5 سال است که به زنانی که مشتری او هستند خدمات جنسی ارائه می‌دهد. عاشق فلسفه، زن و شغل خود است. به زعم خودش تن فروش حرفه ای و متخصصی است و تفاوت زیادی با نامزد خود دارد که همکار اوست. به نظر او مردی که خدمات جنسی ارائه می‌دهد خوشبخت‌تر است و مثل زنان روسپی افسرده نمی شود.

گفت و گو با عرفان سلسله مراتب فرودستی و فرادستی زنان و مردان را به خوبی نشان می‌دهد. عرفان شغل خود را تخصص بی نظیری می داند و درآمدی بسیار بالاتراز همکاران زن خود دارد. خود را تحقیر شده نمی‌یابد و زندگی خود را مدرن و توام با خوشبختی می‌داند.

وقتی می خواهم از 5 سال پیش بگوید و اینکه چرا چنین فکری به سرش زد، خیلی ساده می‌گوید: درست مثل همه زنان فاحشه. من از زمان نوجوانی مثل اکثر پسرهای جوان متوجه بودم که برای زنان میانسال جذابیت هایی دارم. آن زمان که شروع به کار حرفه‌ای (به این معنی که بخواهم پولی بابت خدماتم بگیرم)کردم، دانشجوی دانشگاه تهران بودم. چند بار از طرف همکلاسی‌های مسن تر و حتی یکی از اساتید به من پیشنهاد شد که فقط با آنها سکس داشته باشم. و بعد یکی از همان ها بود که به من پول خوبی داد و گفت حاضر است این رابطه را به همین شیوه ادامه دهد. شروع کار از همین روابط جسته گریخته بود.

شیوه جذب مشتری عرفان کم کم روشمند می‌شود. او می‌گوید: دو سال بعد از آن که چند مشتری ثابت پیدا کرده بودم خانه ای در شمال شهر اجاره کردم و تردد در شمال شهر من را نسبت به بوق ماشین زنان حساس کرد. با زنها می رفتم و تمام مدت از اینکه مثل بچه نوازشم می کنند و تا 600 هزار تومان برای یک شب به من می دهند احساس غرور می کردم.

او احساس خود را نسبت به زنان اینطور توصیف می کند: اوایل چندان از زنها خوشم نمی‌آمد یعنی فقط به سکس و جنبه های جنسی زنان فکر می‌کردم. ولی بعد از اینکه این کار را شروع کردم عاشق زنها شدم. موجوداتی بسیار ظریف هستند و پیچیدگی هایی دارند که از کشف آنها در هر زنی لذت می‌برم. زنان میانسالی که مشتری من هستند واقعا ترسناک هستند. وقتی با من حرف می‌زنند از درک آنها و از پیچیدگی دنیای ذهنی آنها وحشت می کنم. ساده ترینشان از بزرگترین مردهایی که می‌شناسم پیچیده تر هستند. من با تک تک مشتریانم عاشقانه می خوابم.

عرفان با وجود اینکه سال‌ها کنار خیابان ایستاده و امروز هم همه مخارج سنگین خود را از همین طریق تامین می کند اما هیچ‌گاه احساس حقارت را در مقابل مشتریانش حس نکرده. وقتی در این مورد خاص صحبت می‌کند نشانی از افسردگی و تحقیر شدگی یک زن روسپی در حرف‌هایش نیست. همانطور که نشانی از آن نگاه اومانیستی و عاشقانه نسبت به زن. می‌گوید: این زنها هستند که به من نیاز دارند. زنانی که می دانم حاضرند به خاطر خدمات من پول زیادی بدهند. بارها در رختخواب امتحانشان کردم. آنها تا 10 برابر توافق اولیه را با کمال میل می‌پذیرند.

در حاشیه همین حرف‌ها همکاران زن خود را سرزنش می‌کند و می‌گوید: زنها بیخود موضوع را برای خودشان نکبت‌بار می‌کنند. البته جامعه هم به این موضوع دامن می‌زند. این یک شغل است مثل همه شغل‌ها. وقتی اینطور به موضوع نگاه کنیم قضیه حل می‌شود. من یک تخصص دارم. بدن و قیافه خوبی دارم، پس از آن استفاده می کنم تا خوب زندگی کنم. هیچ چیز هم نمی‌تواند این کار را برای من قبیح و زشت جلوه دهد. زنان زیادی به خدمات من نیاز دارند و من هم به پول زیادی نیازمندم. پس قضیه ایرادی ندارد. یک معامله عادلانه!

عرفان می گوید زنان روسپی همه زندگی خود را وقف شغل خود و دردسرهایش می کنند در حالی که او به تفریح، موسیقی و مطالعه خود هم می رسد. البته او به این نکته توجه نمی کند که درآمد او قابل مقایسه با زنان روسپی نیست. امنیت او تا این حد در خطر نیست و حس خرسندی او را هیچ یک از زنان همکارش تجربه نمی‌کنند.

در منطقه‌ای که مشتریان عرفان زندگی می کنند، قیمت یک روسپی زن بین 50-150 هزار تومان است در حالی که او برای هر سرویسی که ارائه می‌کند بین 300 تا 600 هزار تومان پول می‌گیرد. این رقم باورنکردنی را می توان با دیدن لباس های مارکدار، ماشین گران‌قیمت و منزل شخصی‌اش حدس زد.

عرفان می گوید تا وقتی که توان این کار را دارد بی‌هیچ شرمساری این کار را ادامه خواهد داد و :" خدا را چه دیدی شاید با یکی از مشتریانم ازدواج کردم. آنها دوست داشتنی و عاشق شدنی هستند".

 

مگس، بمب شیمیایی و فارس

نوشته‌شده توسط aidin

صدام حسین رهبر سابق عراق دايي ای به نام خيرالله طلفاح داشت كه پدر عدنان خيرالله وزير دفاع عراق بود اما صدام وقتي 11-10 ساله بود چون ناپدري داشت و او را تحمل نمي كرد،از خانه فرار كرد و به خانه دايي خود آمد. دايي او که استوار ارتش بود اما به دليل مسائل كودتا و تخلفات از ارتش اخراج شده و در مدرسه اي مشغول به تدریس شده بود تنها کسی بود که در قبيله البينجات دستش به دهانش مي رسيد و او تربیت صدام را به عهده گرفت.
خيرالله طلفاح كتابي داشت که يكي از مطالب آن اين بود كه: من از خدا تعجب مي كنم كه چرا يهودي، مگس و فارس را خلق كرده است يعني اين ضرب المثل در عراق و كشورهاي عربي وجود دارد و نگاه آنها به فارسها اينگونه است و اينها را سه آفت طبيعت مي دادند.
با این طرز فکر است که وقتی به صدام حسین می گویند چرا بر سر فارسها بمب شیمیایی می ریزی
می گوید که مگر شما برای کشتن حشرات و مگس از ابزار شیمیایی استفاده نمی کنید؟

 

شبي فردوسي خواب زشتي بديد ---------- سراسيمه از خواب خوش بپريد
بديدا كه شرتش شده بس غني ---------- ز آب سفيد و غليظ مني
كتاب بزرگ خودش باز كرد ------------- ز رستم سخن گفتن آغاز كرد
برايت كنم نقل اين داستان ------------ كه آن پهلوان رستم سيستان
حشر شد شبي كير خود كرد راست -------- دو لنگش هوا كرد و دختر بخواست
پر مرغ خود را به آتش كشيد -------- پس از مدتي مرغش آمد پديد
بدو گفت كاي مرغ زيباي من --------- تمام سرت لاي پاهاي من
بسي رخش خود كردم اين سالها -------- بماليدم او را كس و يالها
بقدري كه كردم توي كس رخش -------- شده كس رخش از وسط بخش بخش
هم اكنون ز هاماوران وز شهر و دشت ----- ز توران و ايران و گرگان و رشت
بگرد و برايم زني برگزين -------- كه كونش نمايان شود پشت زين
بدو گفت سيمرغ كاي پهلوان ------ اگر داشته باشي تو جا و مكان
برايت نظر دارم اينك زني -------- كه گر بيني او را بپاشي مني
من اينك روم پس تو بركن لباس -------- ز مرغت مبادا شوي ناسپاس
ولي قبل از آن چيزي از من بگير -------- كه در شهر زابل كِشندش به كير
به آن چيز كاندوم لقب داده‌اند -------- براي زناني به است كز عقب داده‌اند
بگير و بكش بر سر كير خود -------- ز دوشت بيانداز نيزه و تير خود
برفت مرغ و رستم هراسان بشد -------- پس از مدتي لخت و عريان بشد
در افكار خوش روح او پر بزد ---------- به ناگه كسي حلقه بر در بزد
در را باز كرد و ديدا كه او ------------ همان دختر شاه پرورده گو
زن سال و زيباي توران زمين -------- با آن پيكر تركه و نازنين
همان دختر شاه هاماوران --------- كه آوازه‌اش رفته تا آسمان
هماني كه سودابه نامش بود -------- هماني كه كاووس رامش بود
كنون آمده كس به رستم دهد ---------- به كير تهمتن همي لم دهد
بدو گفت رستم كه اي جان من -------- فدايت همه عشق و ايمان من
بيا تا كست را بليسم همي -------- همي آب رويت بريزم همي
ببست اسب خود را نزد رخش قوي ------ ميان درخت سپيدار و سرو سهي
خودش را بيانداخت بر روي تخت -------- برايش تهمتن در آورد رخت
نخست كرست ساخت زابلستان ------ سپس شرت پشمين كابلستان
در آورد و پستان سودابه ديد ------- بترسيد و از جاي خود بپريد
كه اي دختر شاه هاماوران --------- نديدم چنين سينه‌اي تا الان
به پستان سودابه دستي كشيد -------- در كون سودابه شستي كشيد
نگاهي بزد كس سودابه ديد --------- به كيرش سپس كاندوم اندر كشيد
به سودابه فرمود تا پيش او ---------- كَند از كسش پرده و پشم و مو
سپس كير خود كس سودابه كرد ------ بشد رنگ سودابه از درد زرد
بدو گفت سودابه اي پهلوان ----------- برايت بليسم كنون دنبلان
به كير تهمتن بشد حمله ور -------- بگفتا كه كيرت بود كير خر
دهان بزرگ خويش باز كرد --------- به يكباره ليسيدن آغاز كرد
بپاشيد آب رستم بسي با شتاب -------- دهانش بشد پر چو درياي آب
به فرياد سودابه مي‌گفت آه --------- شنيدند همه اهل بازار گاه
گروهي از آن خايه مالان شهر ----- كه از خايه مالي ببردند بهر
رساندند خبر سوي كاووس شاه ------ هراسان بشد زهره و تير و ماه
همه برده سر در گريبان فرو -------- كه شاه و تهمتن شوند روبرو
دل شه همي از زنش تيره گشت ------ به اطرافيانش دمي خيره گشت
به روي سمندش نشست و برفت ------ همي ماند از كار گيتي شگفت
پس مدتي شه به مقصد رسيد --------- ولي زين و اسب تهمتن نديد
در خانه بگشود و سودابه ديد -------- ز نا راحتي جامه از تن دريد
تهمتن به گه خوردن افتاده بود -------- شد كس سودابه خيس و كبود
تهمتن به كاووس گفتا ببخش -------- از اين پس مجدد كنم كس رخش
ببخشود شاه و با خشم گفت --------- مبادا شوي با زنم باز جفت
تهمتن سپس توبه كرد و بگفت -------- كه دارد بسي دردسر كس مفت
و اما بگویم پس از آن چه شد -------- چو سودابه در کام شاهان بشد
ببردش درون حرم با کتک ------- به گفت کیرم همی زد کپک
کنون کس دهی بر تهمتن تو باز ------ فراموش کردی تو کیر شهان؟
سپس بند تنبان خود باز کرد ------ و گاییدن دختر آغاز کرد
بکرد کیر خود در دهانش فرو ------ خوشش آمد از گرمی کام او

 

گزارشی در باب تخت جمشید

نوشته‌شده توسط aidin

بنابرگزارشهای رسیده طی حفاریهای اخیر از تخت جمشید تاریخ اصیل ایران بدست آمد. دراین سنگ نوشته، تاریخ ایران اینگونه نشان داده شده دراوایل بوجودآمدن سلسله هخامنشی در سرزمین پارس، زنان پارسی هیچکدام بمدت چندین سال بچه ای نزادند اگر بچه ای هم بدنیا آورده میشد همه شان دختربودند. نخبگان پارس جمع شدند چاره ای بیندیشند. آنهم درزمانی که کشور پارس دچار قحطی رجال بود. بعدازکلی مشورت و پیدا نشدن مرد تصمیم گرفتند (کونوش کثیف) کوروش کبیر(که دوجنسه بوده) را به رهبریشان درسرزمین پارسیان برگزینند. بعد ازتاجگذاری کونوش، کونوش دید کشور پارس دچار قحط الرجال شده، بنابراین تصمیم گرفتند از کشورهای همسایه کمک بخواهند. اسم تمام کشورهای همسایه راروی کاغذ نوشتند وقرعه کشی کردند قرعه بنام مادها(آذریها)درآمد بنابراین باکلی هدایا از(زنان پارسی)به خدمت پادشاه مادها جهت بستن قرارداد رهسپارشدند کونوش کبیرکه ازبچگی وازپشت به آلت تورکان ماد ارادت خاص داشت. باپادشاه ماد چنین قرادادی به امضارساند. 1-برای حامله کردن زنان پارس بایدمردانی ازماد به تک تک خانه های پارسیان فرستاده شوند2-چون کونوش اولین تدوین کننده منشورمفعولی است، وخودش اولین مفعول تاریخ میباشد طبق قرارداد مردان ماد باید دراوقات فراغت بایدبه پشت مردان پارس آچارکشی میکردند. نهایتأ مردان ماد بااین شرط قرارداد راپذیرفتند1-چون آنهابه سرزمین پارس میروند و طویله و باغ و املاکشان بدون نگهبان می ماند باید خواجه های پارس بیایند ونگهبانی بدهند ودرمواقع خطر وضروری پارس کرده ودمشان راتکان بدهند. بله اینگونه شد که باترکیب کشورپارس وماد (ایران) پدید آمد. ازاین تاریخ اینگونه استنباط می شود ما ترکها 2500 ساله که زنان پارس راحامله میکنیم الان میگن آلت شما ترکها برای ماپارسیان اندازه سوسکه. برای همین هرچی درآمدمملکته صرف خایه مالی اعراب میکنند تابلکه زنان پارس راازاین بابت سیرکنند. ای کونوش کبیر سرازخاک بلند کن و ببین نسلت چگونه نمک نشناسی میکند؟ ای کونوش تو همان بودی که بعد از بلند شدن از زیرآلت تورک تاجت رابرسرآلتش نهادی وگفتی این تاج وتخت وپادشاهی واین نسل وسرزمین ازآن توست وقوم پارس مدیون تواند.

 

شعر

نوشته‌شده توسط aidin

از فارسه میپرسن تاریخ فارسها را بگو میگه:
ما اولش خوک بودیم / مامان یه بار به سگ داد
سگه مامان را گائید / مامان چند توله زایید
توله هاش پارس کردند / پارسی رو یاد گرفتند
از اون روز که کردیم پارس / ما همگی شدیم فارس

 

در کشور سگها رقصنده

نوشته‌شده توسط aidin

سگ - سوموگ - سوسک - ساس - ساتور - سیچان - سوسول
در سفره 7 سین پر از کین
ایت سوموگ یالار خالقی قاپار
ساسگیبی قان سومورار
سوسک اولار سیچان اولار سوسوللاشار
80 ایلدی بیزیم دیله ساتور چالار

 

اسمهای مورد پسند فارسها

نوشته‌شده توسط aidin



 

همه جای مملکت را سگ بسته اند

نوشته‌شده توسط aidin


در وطن شام و سحر سگ بسته اند
توی هر کوی گذرسگ بسته اند
از خلیج فارس این سگ مذهبان
تا خود بحر خزر سگ بسته اند
پاچه ای در مملکت سالم نماند
بس که در این بوم و بر سگ بسته اند
گر بخواهی از وطن خارج شوی
دور مرز پر گهر سگ بسته اند
هم وطن وارد بشو با احتیاط
چون همه جا پشت در سگ بسته اند
تا که هر فکری نیاید در سرت
بهر تو اطراف سر سگ بسته اند
تا که هر شوری نیفتد در تنت
دور و اطراف کمر سگ بسته اند
بهر تو توی اتاق خواب تو
تاق بازی یا دمر سگ بسته اند
تا کسی وارد نگردد سرزده
بر در علم وهنر سگ بسته اند
تا بسازند امتی بی درک و فهم
بهر هر صاحب نظر سگ بسته اند
بهر شاعر بهر ناشر
بابت قصد چاپ هر اثر سگ بسته اند
باب سانسور و برای اختناق
در گزارش در خبر سگ بسته اند
با الف با کرد باید احتیاط
چونکه در زیر و زبر سگ بسته اند
تا مبادا کام تو شیرین شود
در صف قند و شکر سگ بسته اند
شرعی و عرفی سیاسی عاطفی
بهر تو از هر نظر سگ بسته اند
سگ چه سگهایی همه خونریز و هار
از نژاد معتبر سگ بسته اند
سگ نه با آن پوزه و دندان و دم
بلکه در شکل بشر سگ بسته اند
سگ برای ظلم و بیداد آمده
پس به شکل آدمیزاد آمده

هادی خرسندی


 

من يکي که کسي را نمي بينم , چه رسد به اين که سن شان هم رسيده باشد به زير 20 سال. شايد خيابان را اشتباه امده باشم. به خيابان ديگري ميروم. گهگاه دختراني از کنارم مي گذرند , اما نشاني از کاسبي در انها نمي بينم. پس کو اين 600 هزار زن و دختر تن فروش ته رانی ... دروغ است اقا , دروغ. براي خوردن آب ميوه وارد يک سوپر مارکت مي شوم . مغازه دار در حال هر و کر کردن با يک مشتري زن است . زن مي گويد " اگه اين دفعه مرتضي هم بياد , حال جفت تون ميگيرم. بهش بگو اگه بخواد اين دفعه سر کيسه اش شل نکنه , حال زيادي نکنه ". پيش خودم مي گويم بي خيال ان 600 هزار نفر .به سمت شرکت يکي از دوستانم ميروم تا او را ببينم. زنگ ميزنم. در باز ميشود و دو دختر 19- 20 ساله بيرون ميايند و از پله ها پائين ميروند. بلافاصله دوستم بي سلام و احوالپرسي جلو ميايد و مي گويد " 10 تومن پول داري " 10 هزار تومان را ميدهم . مي گذارد روي چند تا هزاري ديگر و تند از پله ها پائين ميرود. از او ميپرسم کي بودن اينها ? مي گويد " وللش , چائي ميخوري يا نسکافه ". دم غروب است و به فلکه صادقيه رسيده ام. داخل فروشگاه بزرگي ميشوم. مغازه دار را مي شناسم دارد با موبايل حرف ميزند. کاسب ماهري است , هر چند کمي بي چاک و دهن. بحث تندي دارد پشت خط بر سر معامله اي گويا. بالاخره تماس را قطع مي کند و با حرص مي گويد : " زنيکه ! واسه من ليست قيمت درست کرده ". هوا تاريک شده است که از فروشگاه بيرون مي ايم , دنبال ماشينم مي گردم که دختري 17 - 18 ساله جلو مي ايد و مي پرسد " اقا ! ميخوام برم نارمک , از کجا بايد برم ? خونه يکي از اشناهامون اون جاست , امشب بايد اونجا بمونم و فردا برگردم شهرستان , شما مسافر خونه اين نزديکي ها سراغ ندارين ". مي گويم بالاخره ميخواي بري نارمک يا مسافرخونه ? با عصبانيت مي گويد " يه جا ازت خواستن واسه امشب , ها ! ". وارد اتوبان چمران مي شوم که يکباره ميبينم راه بسته شده است. ارام جلو ميروم و دنبال علت راه بندان مي گردم. تصادفي در کار نيست . جلوتر دو زن را مي بينم که کنار اتوبان ايستاده اند و يکي سرش را کرده داخل يکي از ماشينها. باقي ماشينها هم منتظرند انگار که نوبت شان شود. به فلکه اول ته ران پارس رسيده ام . يادم مي افتد که بايد شيريني بخرم. جلوي شيريني فروشي دعواست. دختري را مي بينم 14 - 15 ساله که کيف چرمي کوچکش را مي کوبد توي صورت پسري. بعد در داخل شيريني فروشي مردي که گويا از ماجرا با خبر بود گفت " مگه ميشه ازش تلکه گرفت , وروجک خودش يه پا مامانه. خوشم اومد , بدجوري حال پسر رو گرفت ". فرد ديگري که در مغازه کار ميکرد مي گويد " اره خدائي ش اين کاره است . خودش هم خوب جنسيه پدرسگ ". جلوي در خانه ميرسم. سرو صدائي مي شنوم , بازار فحش هاي رکيک داغ است. مردي غريبه به سرعت از در بيرون مي ايد. پشت سرش زني با سر و وضعي زننده جيغ مي کشد و پائين مي ايد. فحش ميدهد و پولي را طلب مي کند. هيچ وقت مايل نبوده ام در مسايل خصوصي همسايه ها دخالت کنم. معلوم نيست چه خبر است اينجا ؟ خسته و کوفته از رفت و امد روزانه و عصباني از پيدا نکردن بازار تن فروشي در تهران وارد خانه ام مي شوم.

 

معرفی سایتی جدید

نوشته‌شده توسط aidin

ورود سایتwww.digitalgsm.comرابه عرصه دهکده جهانی تبریک می گوییم.
امیدواریم  در راه مقدسی که گام نهادند همیشه موفق و پیروز باشند و هر روز بیشتر از دیروز در جهت شناساندن قومک منفور فارس پرتلاش باشند.

با کسب اجازه تعدادی از جوکهای مندرج در این سایت را تقدیم فارسک شناسان می کنیم
----------------------------------------------------
یه بار تو ته ران زلزله میاد
کورش آقا هی داد میزنه وای دخترم وای دخترم
بهش میگن خوب چرا نمی ری نجاتش بدی؟
میگه حالا از کجا بفهمم تو کدوم خونست؟!!
----------------------------------------------------
به فارسه می گن زن نجیب کیه؟
میگه زنی که از خواب پا شد بیاد خونه
میگن زن کدبانو کیه؟
میگه زنی که صبح داره میاد خونه دو تا نون هم بگیره!
----------------------------------------------------
به فارسه ميگن به زندگي پس از مرگ اعتقاد داري؟؟ ميگه آره ميگن چطور؟ ميگه به خاطر اينکه دامادم 5 ساله که مرده ولي دخترم هنوز حامله ميشه
----------------------------------------------------
پيام امام جمعه ته ران به مناسبت انتخابات
اي ملت غيور ته ران . مساله انتخابات ،مساله ناموس نيست كه به سادگي ازش بگذريد
----------------------------------------------------
فارسه به دوستش مي‌گه: امسال تصميم گرفتم براي سفر عيد، ديگه به حرفاي تو گوش ندم و تصميم خودمو بگيرم!
دوسته مي‌گه: چطور مگه؟
فارسه مي‌گه: آخه پيارسال به حرف تو گوش كردمو و رفتم دبي، زنم حامله شد! پارسال هم باز به حرف تو گوش دادمو رفتم آنتاليا، بازم زنم حامله شد!
يارو مي‌گه: خب امسال چيكار مي‌خواي بكني؟
فارسه مي‌گه: هيچي، امسال زنم رو هم با خودم مي‌برم!
----------------------------------------------------
فارسه در خونشون مي نويسه ورود افراد زير 18 سال ممنوع ميگن چرا اينو نوشتي ميگه ناموسمه بچه بازي نيست كه
----------------------------------------------------
به فارسه ميگن نطرت راجع به ترک ها چیه؟ ميگه من يه همسايه ترك دارم ده ساله نمي تونم حاليش كنم كه اين كه ميكنه.... زن منه
----------------------------------------------------
يک ضرب المثل پارسی ميگه: رسيدي خونه بزن تو گوش دخترت!!!!! تو نمي دوني چرا زدي اما اون ميدونه چرا خورده
----------------------------------------------------
کورش آقا داشته تو يك جمعي تعريف ميكرده كه آره ما با كاروان داشتيم ميرفتيم، يه دفعه راهزنا ريختن همه ملت فارس رو يا كشتن يا كردن! بعد نگاه ميكنه مي‌بينه بقيه دارند چپ چپ نگاش مي‌نند، برميگرده ميگه: البته ما رو كشتن
----------------------------------------------------
فارس ها تو تظاهرات شعار ميدادن: اين تن شهادت خواهه، زناشون هم ميگفتن: پس ما‌ها رو كي گایه؟مردا میگن دوست رفیق همسایه
----------------------------------------------------
به کورش آقامیگن توو خونه ت مرد سالاریه یا زن سالاری؟میگه: هیچکدوم .... مردمسالاریه
----------------------------------------------------
ميدوني فارسا به بچه اول چي ميگن؟مرحمتي دوستان !به بچه دوم چطور؟ دوستان ما رو شرمنده کردن!به بچه سوم؟ دوستان ديگه شورشو در آوردن
----------------------------------------------------
دوست کورش آقابهش می گه چه بچه خوشگلی داری - می گه حالا یک کاری برای ما کردی هی منت بذار
----------------------------------------------------
دختر کورش آقاتو خيابون ميرفته يه هو يه پسره محکم بغلش ميکنه دختره ميگه ببين تا هزار ميشمارم اگه ولم نکني جيغ ميزنم
----------------------------------------------------
کورش آقاميره خونه ميبينه يه مرده تو خونشون با دخترش نشسته .. مياد جلو ميگه تو کي هستي با دختر من نشستي ... طرف ميگه راستش من خلبانم اما هواپيما سقوط کرد افتادم تو خونه شما ... کورش آقايه نگاه ميکنه ميگه اين ارتش هم چه خر تو خريه ها ، ديروز هم يکي از نيرو دريائي کشتي شون غرق شده بود نزديک بود تو وان حموم غرق بشه
----------------------------------------------------
کورش آقامیره به دوستاش می گه یه زن گرفتم سفید . توپوله . خوشگله . کوفتتون بشه
----------------------------------------------------
کورش آقاميگه شدت زلزله اونقدر زياد بود كه دخترم رو 10 تا كوچه بالاتر از زير آوار پيدا كردم.
----------------------------------------------------
چند دختر فارس با چند مرد نامحرم به فضا رفتند .فتوای مراجع تقلید:اگر درب سفینه باز باشد اشکال ندارد
----------------------------------------------------
یه روز به یه فارس میگن دخترات چه جورین؟کورش آقامیگه:هر کی برده راضیه!
----------------------------------------------------
فارس ها می خواستن نشون بدن که خیلی با کلاس شدند، بعد دم در ورودی شهر می نویسن: به شهر دختران بی پرده خوش آمدید. شهر داری تهران
----------------------------------------------------
به فارسه مي گن علت مرگ برادر معتادت چی بود؟
می گه والا علت زندگي برادرم هم معلوم نبود تا چه برسه به علت مرگش
----------------------------------------------------
به فارسه مي گن مگه تو خودت خواهر و مادر نداري افتادي دنبال دختر مردم؟ مي گه: چرا دارم ولي الان رفتن دبی
----------------------------------------------------
کورش آقا به ایران خانم: وقتى من مُردم، هيچ مرد دیگه ای مثل من پيدا نخواهى کرد.
ایران خانم: حالا چرا فکر مى کنى که بعد از تو بازم دنبال کسى «مثل تو» خواهم گشت!؟
----------------------------------------------------
کورش آقا از سربازی برمیگرده باباش میگه برات زن گرفتیم بیا اینم بچه ات
----------------------------------------------------
یه روز به یه کورش آقامیگن زنت چه جوریه؟کورش آقامیگه:هر کی برده راضیه
----------------------------------------------------
یه روز یه فارسه میره خونه مبینه دخترش تنهاست میگه وای عجب توهمی
----------------------------------------------------
کورش آقا دخترش حامله نمیشده . یه روز از خونش میندازدش بیرون بهش میگه تا حامله «نشدی حق نداری پاتو بذاری تو این خونه
----------------------------------------------------
اخرین پیام شهری تنظیم خانواده در تهران بر روی بیلبوردهای تبلیغات
مادرم دوپدر کافیست
----------------------------------------------------
کورش آقا به زنش می‌گه ایران جان راستشو بگو : تا حالا چند نفر پیشت خوابیدن؟ ایران خانم می‌گه :به جان تو فقط خودت بقیه همشون بیدار بودن
----------------------------------------------------
اخرین پیام شهرداری بر روی بیلبوردهای تبلیغات
کاباره های دبی:
به ته ران سفر کنید تا از مردانگی خود لذت ببرید
----------------------------------------------------
فارسه می ره خونه و می بینه دخترش با یکی توی حمومه، غیرتی می شه و آبگرم کن رو خاموش می کنه.
----------------------------------------------------
به کورش آقا می گن پسر حسن آقا ترتیب زنتو داده !! می گه: ماشاالله چه بزرگ شده
----------------------------------------------------
ایران خانم لخت مادرزاد رو تخت خوابیده بوده، تا کورش آقامیاد پتو رو میکشه رو خودش
‌کورش آقامیگه: عزیزم این نجابتت منو کشته!
----------------------------------------------------
کورش آقا تازه ازدواج کرده بوده. روز اول پا میشه، ‌می‌بینه خبری از صبحونه نیست. به زنش میگه: عزیزم، صبحانه کجاست؟ زنش می‌گه: من فکر کردم شما میری سرکار، صبحونه نمی‌خوری. کورش آقامیگه: ‌ببین عزیزم، ازین به بعد هر روز صبح، سنگگ تازه با کره و پنیرو مربا و عسل روی میزه، چه من باشم، چه نباشم! خلاصه میره سرکار و ظهر بر
می‌گرده، ‌می‌بینه خبری از ناهار نیست. به زنش میگه: عزیزم،‌ پس ناهار کجاست؟
زنش میگه: من فکر کردم شما سرکارید،‌ دیگه ناهار نپختم. کورش آقامیگه: ببین عزیزم، ازین به بعد هر روز ظهر سر ساعت یک، ناهار، کته کباب و ترشی‌تره باید سر میز باشه، چه من باشم، چه نباشم! خلاصه زنش یک چیزی حاضر می‌کنه، ‌می‌خورند و کورش آقاباز میره سر کار. شب برمی‌گرده، ‌می‌بینه خبری از شام نیست. به زنش میگه: عزیزم! پس شام چی‌شد؟ زنش میگه: من فکر کردم دیگه شما هم صبحونه خوردید هم ناهار، ‌دیگه شام نمی‌خورید. کورش آقامیگه: ببین عزیزم، ازین به بعد هر شب ساعت نه روی این میز شام گرم حاضره، چه من باشم، ‌چه نباشم! زنش شاکی میشه، ‌میگه: خوب پس بگذار منم شرایطم رو بگم. ازین به بعد من باید هر روز صبح و ظهر و شب، ‌سه نوبت کس
بدم! چه شما باشید، چه نباشید!
----------------------------------------------------
ایران خانم نصفه شب داشته میرفته بیرون، کورش آقا از خواب پا میشه، میپرسه: عزیزم جا میری؟ زنه میگه: دارم میرم کُس بدم! کورش آقامیگه: جای دیگه نری
----------------------------------------------------
رفیق کورش آقا نفس زنان میاد پیشش، میگه: پاشو کورش جون! الان از در خونتون می‌گذشتم، دیدم اکبرآقا با یک دسته گل رفت تو خونتون! کورش آقاخیلی غیرتی میشه، به شاگردش میگه: ممد، اون قمه منو بیار اینجا! خلاصه قمشو می‌بنده و کتشو می‌ندازه رو شونش و با رفیقش راه میفته طرف خونه. جلوی خونه، کورش آقابه رفیقش میگه،‌تو اینجا  واستا، قضیه ناموسیه! خلاصه رفیقش جلوی خونه وامیسته، کورش آقایواشکی میره جلو پنجره،‌ از زیر پرده نگاه می‌ندازه تو اتاق خواب، یک مدت نگاه می‌کنه… یهو میزنه زیر خنده، حالا نخند کی بخند! رفیقش میاد ازش میپرسه: چی‌ شده بابا؟ چرا می‌خندی؟!
کورش آقامیگه: خودمونیم، این اکبر اقا هم عجب کون گنده‌ای داره!
----------------------------------------------------
فارسه اسم دخترش رو میگذاره مین، ازش میپرسن: آخه این دیگه چجور اسمیه؟ میگه
میخوام کسی نپره روش!
----------------------------------------------------
تو جبهه با یه فارس مصاحبه می کنن،‌ ازش می پرسن: شما اینجا تا حالا شاهد امدادغیبی هم بودید؟‌ فارسه میگه: فراوون! من برای خودم پیش اومده! مصاحبه‌گره خوشحال میشه، میگه: میشه برای بینندگان تعریف کنید؟ فارسه میگه: والله من نمی دونم چه حکمتیه، من اینجا جلق می زنم،‌ خانم تو ته ران حامله میشه
----------------------------------------------------
پسر یه فارس با پسر قزوینیه رفیق بوده و هر روز کار اینا این بوده که قزوینیه به
فارس یک پولی میداده و مشغول میشده! یه روز پسر فارسه با باباش تو یک مغازه
واستاده بوده که یه دفعه سر و کله قزوینیه پیدا میشه و به پسره میگه: بیا بریم!
فارسه میگه: بابا مگه نمیبینی بابام اینجاس؟! ضایع بازی در نیار! قزوینیه گیر میده
که همین الان باید بیای، بهت 300 تومن میدم! فارسه میگه: ‌بابا چرا حالیت نمیشه؟!
میگم نمیشه، جلو بابام ضایع نکن! خلاصه از قزوینیه اصرار واز فارسه انکار،‌ تا
اینکه باباهه بر میگرده و میگه: پسرجان،‌ یک دقیقه بیا اینجا کارت دارم! پسر فارسه
میرینه به خودش، با ترس لرز میره پیش باباش میگه: بله بابا؟! فارسه میگه: بابا‌جان
میری یا خودم برم؟!
----------------------------------------------------
ته رانیه به دوستش می گه :من دیشب تو کیف دخترم کاپوت مصرف شده پیدا کردم! تا اون موقع اصلاً
نمیدونستم که دخترم کیر داره!
----------------------------------------------------
کورش آقاهر روز که بقال سر کوچشون رو میدیده، یارو بهش میگفته: سلاااام کور آقای بی‌غیرت! دو سه هفته‌ای این قضیه تکرار میشه، کورش آقاهمچین بگی نگی بهش بر میخوره، یه شب به زنش میگه: ایران خانم شما روزها ما نیستیم چکار میکنی؟ این اصغرآقا بقال هی به ما میگه بی‌غیرت. ایران خانم میگه: هیچی بابا، تو بهش محل نگذار، اینا به تو حسودیشون می‌شه. کورش آقافردا دوباره از در مغازه یارو رد می‌شده، بقاله بهش میگه: سلااااام
کور آقای بی غیرت دهن‌ لق!
----------------------------------------------------
فارسه میاد خونه میبینه بچه‌ها حسابی شلوغ پلوغ کردن. می‌گیره همه رو میزنه و ساکتشون میکنه بجز یکی که اصلا هیچی بهش نمی‌گه. رفیقش بهش میگه: بابا چرا اینقدر بین بچه‌هات فرق میگذاری؟ کورش آقامیگه: آخه اون یکی سیده!
----------------------------------------------------
فارسه شب عروسیش بوده، بهش غذا نمیرسه. خیلی شاکی میشه و تا آخر همینجور اخماش تو هم بوده. آخر شب میشه بهش میگن: بیا بروتو حجله، عروس خانم منتظره. فارسه با همون اوقات تلخ میگه: هر پدرسگی که کبابشو خورده، بیاد کُسشم بکنه

 

سلام

با سلام و عرض ادب خدمت خوانندگان محترم ، خونگرم و همراهان هميشگي و ارجمند روز نامه" ايران "

آغاز و تحويل سال نو ياد آور سنت هاي كهن و آداب و رسوم باستاني ما ايرانيان است . ما هم در آستانه آغاز سال نو باستاني بر آن شديم تا ضمن مصاحبه با يكي از پيش كسوتان و بزرگان خانواده اصيل پارسي و ارج نهادن به مقام و منزلت آن كنكاشي هم در مورد خاستگاه آباء و اجدادي خويش داشته باشيم.


• سئوال: جناب آقاي پارسي ضمن تشكر از اينكه ما را پذيرفتيد و اين افتخار را به بنده و همكاران بنده در روزنامه " ايران " داديد تا در خدمتتان باشيم. خواهش مي كنم بعنوان اولين سئوال اگر ممكن است كمي راجع به خاستگاه خودتان و اينكه الان به چه شغلي مشغول هستيد براي خوانندگان ما توضيح دهيد.
• جواب : بلي خواهش مي كنم . من هم عرض دارم خدمت شما و خوانندگان وزين روزنامه " ايران " و از شما و همكاران محترمتان تشكر مي كنم كه اين فرصت را براي من فراهم آورديد تا با هم نوعان و هم نژادهاي خود ارتباطي داشته باشم. از سرزمين هاي سرد و يخبندان شمال آمده ايم . خاستگاه مان سرزمين هاي سرد و يخ زده قطب شمال است. اصولا" همه موجودات و جانوران در جهت پيشرفت و رسيدن به رفاه بيشتر تلاش مي كنند، كوچ مي كنند و تغيير محل زندگي مي دهند. كما اينكه اين كوچ براي آباء و اجداد ما حياتي بوده است. من هم مثل اكثر هم نژادان خويش به شغل شريف پاسباني پشت در جنده خانه و كس كشي" ( پپكسشي) مشغول مي باشم. كه در جاي خود در مورد اين شغل شريف موروثي بيشتر توضيح خواهم داد.
• سئوال :اين كوچ از كي شروع شده و با چه انگيزه هايي صورت گرفته است؟
• جواب: زمان كوچ آباء و اجداد ما به سال هاي سال پيش و شايد هم به ماقبل تاريخ ! بر مي گردد و در واقع زمان مشخصي براي آن نمي توان ذكر كرد. خبر هايي كه از سرزمين هاي جنوبي به پدران و سرزمين هاي شمالي مي رسيد ، پدران ما را بر آن داشت تا راجع به اين مناطق كسب اطلاعات بکنند و به نتايج جالبي هم دست يافتند. اين مناطق نزديك سرزمين اعراب بود كه مردماني بسيار كير كلفت و بكن بودند. و در اين سرزمين مردماني – تركها- زندگي مي كردند كه هم داراي كمر هاي بسيار سفت و هم بكن بودند.و با توجه به استعداد پدران ما ديگر تامل و جايز نبود . راجع به آن بيشتر بحث خواهيم كرد.
• سئوال : قبل از اينكه وارد اين بحث شويم ، ممكن است راجع به نحوه زندگي آباء و اجدادمان در سرزمين هاي شمالي اطلاعاتي در اختيار خوانندگان قرار دهيد.؟
• زندگي آباء و اجداد مان در سرزمين هاي شمال بسيار جالب و تامل بر انگيز است. و واقعا" براي نسل امروز پارسي مي تواند مايه افتخار و همچنين سرمشق باشد. آنها بيشتر به امر ماهيگيري مشغول بودند, كه از اين ماهي هم تغذيه مي كردند و هم ماهي های نيمه جان را در شورت هاي همسران و دختران خود مي انداختند ، بالا و پايين پريدن و جنب و جوش ماهي باعث تحريك همسران و دختران مي شد و در شب شرمنده مهمانان عزيز خود نبودند كه زنان اين ها مثلا" سرد مزاج است.
• سئوال: منظورتان از اينكه شرمنده مهمانان خود نمي شدند . چيست ؟ ممكن است كمي توضيح دهيد؟
• مهمان نوازي و احترام به مهمان خصلت و رسم و رسوم اجدادي ماست. پدران ما در ارائه خدمت به مهمانان سنگ تمام مي گذاشتند. و از هيچ اقدامي دريغ نمي كردند. آنها زنان و دختران خود را شب تا صبح در اختيار مهمانان گرانقدر خود مي گذاشتند و خودشان پشت در مي ايستادند و پاسباني مي دادند تا مهمان با خيال راحت كارش را انجام دهد! اين شكل به همين شكلي كه توضيح دادم در نزد پسر عموها و خاندان اصيل ما در قطب شمال و بين اسكيموها كه در واقع ريشه نژاد ما هم از آنجاست ، رايج است. آنها بدين ترتيب با انداختن ماهي به شورت زنان خود زحمت مهمان را كم مي كنند .
• سئوال: در صحبت هايتان اشاره داشتيد به شغل شريف "پپكسشي" و اينكه اين شغل ، شغل موروثي اقوام پارسي است. راجع به آن و از كي وارد اين شغل شديد به خوانندگان ما توضيح دهيد.
• همانطوريكه توضيح دادم هر " پارسي" ذاتا" يك " پپكسشي" است و عموما" يك پپكسشي كار بدنيا مي آيد. من هم از عنفوان جواني و حتي كودكي در كنار پدرم مرحومم اين شغل را آموختم. خوب ياد دارم كه پدر مرحومم دستم را مي گرفت و مرا از خانه بيرون مي برد ، تا مهمان و مادرم و خواهرم تنها در خانه باشند و در پشت در برايم قصه تعريف مي كرد!! واقعيت اين است كه من حتي وقتي خيلي كوچك بودم اين مسائل را درك مي كردم.
• سئوال: جناب پارسي در مورد شكل و نحوه عمل پدران مان توضيح كافي داديد، ممكن است راجع به شكل امروزي آن توضيح بدهيد و بفرماييد دست خوش چه تغييراتي شده است؟
• جواب: در واقع در آن روزها به اين بعنوان منبع در آمدي و يك شغل به شكل امروزي آن نگاه نمي شد معرفتي بود و بعنوان احترام به مهمان تلقي مي شد. نگاه تجاري به اين كار در واقع از زماني شروع شد كه پاي اقوام ديگر به سرزمين ما در سرزمين هاي سرد شمال باز شد. آنها مي آمدند و ترتيب زن و بچه هاي ما را مي دادند و بر مي گشتند. پدران ما با هوشياري و درايتي كه به خرج دادند در ابتداء در ازاء هر بار كه اين كار را مي كردند يك چيز گرانبها و قيمتي از آنها مي دزديدند و يا مي گرفتند. اين مقارن بود با معامله پاياپاي در ساير نقاط جهان كه بعدا" با اختراع پول به شكل امروزي در آمد. يعني با اخذ مقداري پول در ازاء هر سيخي معامله صورت مي گيرد. لازم به ذكر است كه اقوام پارس شامل اين قانون نمي شود. در واقع ما آن ايده رشتي را كه هر روز در ابتدا صف ترتيب زن خودش را قبل از بقيه مردم شهر مي داد، ما در اشل بزرگتر رعايت مي كنيم. بدين معني كه زن و بچه هر پارس به پارس ديگر مفت و مجاني است و براي يك ميزبان افتخار هم محسوب مي شود.
• سئوال :جناب پارسي در صحبت هايتان اشاره داشتيد به انگيزه مهاجرت به سوي سرزمين هاي گرمسير جنوب و اهميت آن ، اگر ممكن است كمي مفصل تر راجع به آن توضيح دهيد.
• همانطوريكه توضيح دادم ارتباطات و باز شدن پاي ساير اقوام به سرزمين اجدادي ما و استقبالي كه از سوي اقوام ديگر از "پپكسشي" قوم پارس بعمل آمد، پدران ما را به فكر فرو برد و آنها با درايت و هوش سر شاري كه داشتند تصميمي تاريخي را گرفتند و ناني را در دامن نسل هاي بعدي گذاشتند كه تا ابد از آن برخوردار خواهند شد. بدين معني كه آنها "پپكسشي" را به نام خود در تمام دنيا به ثبت رساندند و با گسترش آن در سطح جوامع بين المللي خود و آِينده خود را بيمه كردند. براي اين كار لازم بود آنها در دسترس باشند در حاليكه سرماي سرد در تضاد با آن بود. اولا" رفت و آمد به سرزمين هاي سرد شمال دشوار بود ، ثانيا" سرما باعث كاهش تمايل اقوام به مساله سكس مي شود. لذا آنها تصميم گرفتند جهت فايق آمدن به اين دو مشكل به سرزمين هاي گرمسير جنوبي مهاجرت كنند.و با زيركي هرچه تمامتر اين كار را كردند. اينكه مي گوييم اين كوچ و مهاجرت حياتي بود به اين دليل است.
• سئوال: رابطه نام " پارس" با " پارس كردن" در چيست؟
• جواب: انتخاب نام "پارس" توسط پدران ما براي خودشان ريشه تاريخي داشته و حكايت از هوش و ذكاوت آنها دارد همانطوريكه جنابعالي و خوانندگان محترم مستحضر هستيد ، پاسباني ، خوابيدن پشت در و حفاظت از افراد داخل خانه وظيفه سگ است و اين حيوان با وفا اين كار را بوسيله " پارس كردن" انجام مي دهد. ما هم همين كار را مي كنيم. پشت در وا مي ايستيم، از افراد داخل خانه – مهمان و زن و دختر خود – حفاظت مي كنيم. بنا بر اين اين نام با شايستگي و بجا انتخاب شده است. اين انتخاب آنقدر به جا و خوب بوده كه بخوبي و براحتي جا افتاده و نزد همه اقوام ديگر نيز پذيرفته شده است. مثلا" اخيرا" شعارهايي از گوشه و كنار شنيده مي شد با اين مضمون " فارس ديلي – ايت ديلي ". هيچ چيزي تا اين حد ما را خوشحال نمي كند.
• سئوال : اخيرا عباراتي شنيده مي شود كه حكايت از شيطنت هايي بر عليه قوم پارس دارد. مثلا" ريشه تاريخي پپكسشي را به رشتي ها نسبت مي دهند. نظرتان راجع به اين مسايل چيست؟
• جواب : من اين مسايل را شيطنت نمي دانم. اولا" به عقيده من رشتي ها فرزند خلف قوم پارس هستند. يعني آنها از جاي ديگري نيامده اند و اين بنا به اسناد محكم تاريخي قابل اثبات است. واينكه اين ها اين كاره اند و شغل شريف پپكسشي را انتخاب كرده اند خودش دليل محكمي است. ( خنده). يا به قول شاعل پپكسشي پيشه ما " آفتاب آمد دليل آفتاب" ( خنده) ثانیا" همانطوریکه می دانید فوتبال اختراع انگلیسی هاست ولی این کشور تنها یک بار توانسته قهرمان جهان شود. برزیلی ها و آلمانی ها و . . . همیشه در صدر بهترین و برترین بوده اند . این دلیل بر این نمی شود که فوتبال اختراع برزیلی هاست. در ضمن لازم بذکر است که صادرات زن و دختر از سایر شهر ها از جمله تهران ، کرج ، اصفهان و شیراز و ... بمراتب بیشتر از شهرهای شمالی است.
• سئوال: اخیرا" شاهد حرکت های شیطنت آمیز ی از سوی اعراب در سطح جهان هستیم مبنی بر تغییر نام خلیج فرس به خلیج عرب. شما چه اقداماتی در راستای مبارزه با این شیطنت انجام داده اید؟
• جواب: اعراب در حال حاضر از مشتریان پرپا قرص ، دست به نقد و دائمی ما هستند. این واقعیتی است که نمی شود منکر آن شد. بنابر این باید با این موضوع با احتیاط و درایت هرچه تمام تر – از همان نوع درایت پدرانمان- برخورد کرد.تا ضمن حفظ مشتری و جلب رضایت آنها از تغییر نام خلیج عربی نیز جلوگیری کرد.
• سئوال: شما خودتان هم گفتید خلیج عربی.
• جواب: آره ببخشید این واقعیت شغل ماس. این شغل ما را فاحشه صفت بار آورده است من از تمام خوانندگان عذر خواهی می کنم. بلی داشتیم می گفتیم. ما برای مبارزه با این شیطنت زنان و بویژه دختران کم سن و سال آموزش دیده به کشور های عربی صادر می کنیم.بدین معنی که وقتی این دوتا در حال آمیزش هستند و کیر عرب در حال دخول است زنان و دختران ما از اعراب می خواهند : بگویند خلیج فارس . موفقیت های زیادی در این خصوص کسب شدهو طبق اماری که ما داریم بیش از 40% اعراب در آن حاضر حاضر به تکرار این عبارت شده اند. ولی متاسفانه این اعتراف منحصر به همان لحظه بوده است. ما بنا داریم این زمان را طولانی بکنیم. در بعد دیگر نیز ما به لطف مافیایی که داریم در جهت کاهش فشار افکار عمومی احمدی نژاد را به اجلاس سران کشور های عربی فرستادیم تا همه بدانند که این مساله جدی نیست. وقتی رئیس جمهور می رود و زیر تابلو خلیج عربی می نشیند. توجهات به آن سمت جلب می شود. این نویدی است برای صادر کنندگان عزیز!!
• سئوال: حالا که صحبت از اعراب است ممکن است راجع به باور " اعراب کیر کلفت" در بین قوم پارس توضیح دهید؟
• جواب: با اینکه من هم در صحبت هایم از این عبارت استفاده کردم، ولی واقعیت این است که اعراب این قدرها هم که می گویند کیر کلفت نیستند. ولی چطور که گفتم ما جهت جلب رضایت مشتریان اعراب و حتی جهت خشنودی آنها دختر های کم سن وسال به حاشیه خلیج!! می فرستیمکه ۀنها نیز در اغلب اوقات با خشونت این کار می کنند و عمئتا" افراد سن بالا هستندکه احساس کیر کلفتی به آنها دست می دهد. و اینکه ما در طول تاریخ همیشه از اعراب کیر خوردیم ،حتی در فوتبال به این باور در بین مردم نجیب !! دامن زده است.با این حال بنده بطور کل منکر کیر کلفت بودن اعراب نیستم.
• سئوال: جناب پارسی ، وقتی کسی به کسی می گوید ، کس کش شما ناراحت نمی شوید؟
• جواب: خوب اگر این شخصی که مورد خطاب قرار میگیرد از قوم پارس باشدکه حرف نابجایی گفته نشده. چون پپکسشی متعلق به تک تک قوم پارسی است. ولی اگرشخصی که مورد خطاب قرار میگیرداز قوم پارس نیست، من باید بگویم که با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود.و آنها آب در هاون می کوبندو همانطوریکه در ابتدای صحبتم گفتم این اسم توسط پدران ما در مجامع بین المللی به اسم خوندشان به ثبت رسیده است.
• سئوال : جناب پارسی ، بعنوان آخرین سئوال راجع به برنامه های آتی و افق های آن در داخل و خارج برای خوانندگان روزنامه " ایران" توضیح دهید.
• جواب: اخیرا" " انجمن توسعه و ترویج پپکسشی" را تشکیل داده ایم. همانطوریکه از اسم آن پیداست وظیفه انجمن توسعه و ترویج پپکسشی در در داخل و خارج استو. این کار به روش ها و راه های مختلف صورت می گیرد که از آن جمله می توان به برگزاری سمینار ها و.همایش ها در داخل و خارج اشاره کرد.انجمن به بازار های داخلی و منطقه و کشورهای عربی قانع نبوده و کشور و بازار های اروپا ، امریکا و حتی افریقا را هدف قرار داده استو موفقیت هایی نیز در این راه کسب شده بطوریکه زن پارسی در حال حاضر در اقصی نقاط دنیا شناخته شده است.و این بخشی از تلاش های ما در جهت کاهش وابستگی به اقتصاد نفتی است.ضمن اینکه مادر صدد تثبیت هرچه بیشتر خودمان در بازار های منطقه ای هستیم. بطوریکه در روز های اخیر در کشور عربی امارات مجسمه زن پارسی پرده برداری!!! شد و آنها خواستار صدور هرچه بشتر زن ÷ارسی هستند
• یکی دیگر از راههای گسترش پپکسشی ترویج " پارس کردن" استو حفظ و صیانت از آن . که برای این منظور " فرهنگستان هنر و ادب پارس کردن" تشکیل شدهو بزرگان ÷رس کردن از جمله" رئیس مجلس" عضو آن هستند.

خوب خوانندگان محترم بدین ترتیب مصاحبه ما با جناب آقای پارسی در اینجا به پایان می رسد. ضمن تشکر از جناب پارسی که همت به پاس داشتن رسم شریف پپکسشی نموده اند به امید فراگیرپپکسشیکاری در بین تک تک خانواده های پارسی.

 

"خوک" لقب جدید فارسها

نوشته‌شده توسط aidin


فرهود آذرسینا مثل بقیه فارسها, یک فارس پررو و بی تربیت است. به گفته خودش در کشور کانادا دانشجو است. ولی مطمئن هستم مثل سایر همنوعان فارس خود به شغل کس کشی و تن فروشی مشغول است.
بر همگان آشکار است فارسها به هر کجا قدم بگذارند صفات سگی خود را به همراه دارند و لحظه ای از رفتارهای سگی خود دست بر نمیدارند.

این دانشجوی بیست و پنج ساله در یک آسانسور در برابر دیدن سینه‌های یک زن, عنان اختیار از کف مبارکش بیرون می‌رود و برای لحظه ای هار شده و با وحشی گری تمام زن بی نوا را زیر گرفته و اقدام به رفتارهای زشت میکند. البته خودش ادعا کرده که فقط سینه های آن زن محترم را فقط بوس کرده است!
این رفتار فارس گونه انعکاس وسیعی در کشورهای کانادا و امریکا پیدا میکند. و ملل متمدن کانادا و آمریکا اعتراضات گسترده ای نسبت به این عمل ابراز می دارند. در پی این اعتراضات دانشجوی فارس دستگیر شده و در دادگاه محاکمه می شود و به سه ماه حبس در زندان محکوم می شود.

یکی از وبلاگهای کانادایی رفتار این فارس وحشی را مورد تفسیر قرار داده و لقب " خوک ایرانی " را برازنده این فارس غیر متمدن دانسته است!
http://rjjago.wordpress.com/2008/01/31/iranian-pig-sentenced-to-18-days-for-sexual-assault-in-an-elevator/

مشخص است که نویسنده این وبلاگ شناخت کافی از قوم فارس ندارد و نمیداند که فارسها کلا خوک صفت و وحشی هستند!

 

یکی از مواردی که فارسهای جاعل به دروغ به وجود آن افتخار میکنند زبانشان است. زبانی که به گفته محققان و دانشمندان سراسر جهان سرشار از عیب و نقص است و آموزش آن به کودکان باعث کودن شدن آنها می شود.

متن زیر نشان دهنده یکی از نقص های این زبان سگی می باشد.

طوجه طوجه: عاموزش علفبای ضبان فارصی 100% تزمینی جلصه عول رایگان

 

رونق خالکوبی در قبایل فارس

نوشته‌شده توسط aidin

داشتن يک خالکوب ماهر اين روزها براي هر آرايشگاهي در ته ران ميسر نيست و در واقع يک امتياز ويژه براي آرايشگاه به حساب مي‌آيد. چرا که درخواست زنان براي انجام خالکوبي بالا رفته و خيلي‌ها حاضرند مبالغ هنگفتي را بابت اين کار بپردازند.
برنا دختر فارس، دستش را با سختي بالا مي آورد. درد يک لحظه هم امانش نمي دهد. نگاهش را از پشت اشکي که از شدت درد در چشم‌هايش حلقه زده مي‌دوزد به نقش گلي که قرار بوده روي دستش خالکوبي شود. يک مرتبه آسمان و زمين و هر چه در آنها وجود دارد همه با هم خراب مي‌شود روي فرق سرش. از آن گلي که روز قبل آرايشگر از روي آلبوم نشانش داده بود هيچ چيز پيدا نبود جز يک عالم رنگ و خون! “اين که چيزي نيست. اولش همه همين طوري مي شن. چند روز که بگذره هموني مي شه که مي خواستي.”
اينها را نسرين جون، آرايشگر يکي از آرايشگاه‌هاي نسبتا معروف ته ران به دختر جواني

که براي خالکوبي روي دست‌هايش به اينجا آمده است مي گويد وتوضيح مي دهد که “يکي دو ساعت اين باندها رو روي قسمت تاتو شده نگه دار، بعد هم با آب ولرم و صابون شستشو بده اگر هم ديدي حساسيت پيدا کرد و پوست پوست شد يک کم از اين پماد و يتامين بزن روش.” داشتن يک خالکوب ماهر اين روزها براي هر آرايشگاهي ميسر نيست و در واقع يک امتياز ويژه براي آرايشگاه به حساب مي‌آيد. خانم‌هايي که روي صندلي هاي انتظار آرايشگاه نشسته‌اند، اعتقاد دارند کار خالکوبي نسرين جون در کل تهران لنگه ندارد. خود نسرين مي گويد: “اين کار تخصص ويژه مي‌خواهد، هرکسي نمي تونه انجامش بده. بعضي‌ها فکر مي‌کنند همين که بتونند يه مقدار رنگ رو با يه سوزن چرخان وارد پوست کنند و طرح بزنند، کافيه. بعدش هم برن آرايشگاه بازکنند و شروع کنن به تاتو کردن. آنوقت هزار و يک مدل مشکل بوجود مي آورند.”

خالکوبي؛ عامل شيوع بيمار‌ي‌ها
خالکوبي هم يکي از راه‌هاي خودنمايي فارسها است مثل بقيه راه ‌ها. يک نفر به خاطر اينکه خودش را به دوستانش اثبات کند، دست به اين کار مي‌زند و ديگري براي اينکه مبادا يک ثانيه هم بدون آرايش ظاهر شود، پوستش را دفتر چرک‌نويس نمادها و سمبل‌ها و رنگ‌ها قرار مي دهد. خلاصه خالکوبي به هر دليلي و با هر هدفي که انجام شود، واقعيتي است پردرد و رنج! يکي از متخصصين پوست و مو در اين زمينه مي گويد: خالکوبي در کل جنبه پزشکي دارد و فقط بايد در صورت لزوم توسط پزشک متخصص انجام شود. حميدرضا فخار ادامه مي دهد: متاسفانه بسياري از خانم‌هاي ته رانی بدون در نظر گرفتن مضرات تاتو، سراغ افراد غير متخصص مي روند. آنها هم براي اينکه متحمل هزينه زياد نشوند، از رنگ‌هاي غير مجاز و بدون استاندارد استفاده مي‌کنند. او در باره تجويز‌هاي خود سرانه خانم‌ها براي رفع مشکلات ناشي از خالکوبي مي گويد: نصف بيشتر خانم هايي که خالکوبي روي بدنشان انجام مي دهند، دچار مشکلات و عوارض ناشي از آن مي شوند. بسياري از آنها حتي در اين مرحله هم به تجويز آرايشگرها و افراد غير متخصص عمل مي کنند و به پزشک مراجعه نمي کنند.

اين متخصص درباره بيماري‌هاي شايع عفوني و مسري که از اين طريق بروز پيدا مي‌کند،مي گويد: اغلب کساني که براي تاتو کردن به مکان‌هايي غيربهداشتي و بدون مجوز قانوني مراجعه مي کنند، به علت استفاده از سوزن‌هاي آلوده و چند بار مصرف، به بيماري ايدز دچار مي شوند.

فخار مي‌افزايد: هپاتيت يکي ديگر از بيماري‌هايي است که به وسيله خالکوبي شايع مي‌شود. تحقيقات اخير انجمن خيريه حمايت از بيماران كبدي نشان داده است افرادي که روي قسمت‌هاي مختلفي از پوستشان خالکوبي کرده اند، 9 برابر بيشتر از سايرين در معرض ابتلا به هپاتيت قرار مي گيرند.

ظهور قبيله در دنياي مدرن
از اين که اولين بار چه کسي تصميم گرفت پوستش را در اختيار نقاشان قرار دهد تا خال‌ها و نمادهاي مختلف را رويش ضرب کنند، اطلاع خاصي از دست نيست .اما آن شخص هردليلي هم که براي کارش داشته مطمئنا با دلايل خال‌کوبي شونده‌هاي امروزي زمين تا آسمان فرق مي‌کند.

يکي از کارشناسان مردم شناسي در اين زمينه مي گويد: خالکوبي در اصل، ريشه قبيله‌اي و طايفه‌اي دارد. در زمان‌هاي بسيار دور براي اينکه افراد يک قبيله ميان ساير قبايل شناخته شوند، از يک نماد ويژه اي که معمولا توسط بزرگ قبيله انتخاب مي‌شد، استفاده مي‌کردند. مريم فرهودي ادامه مي‌دهد: با وجود تمدن پيشرفته وگسترش شهرنشيني، ديگر جايي براي بروز آيين‌ها و رسومات قبيله اي باقي نمانده است. اما آنطور که از شواهد پيداست انگاراين روزها گروه‌هاي مختلفي با انواع و اقسام آيين‌هاي متنوع، جايگزين آنها شده اند.

وي با اشاره به اينکه رسم و رسومات جوانان امروزي، جامعه را روزبه‌روز، به سمت نظام قبيله‌اي پيش مي‌برد مي‌افزايد: استفاده از نمادهاي خاص وخالکوبي‌هايي به شکل‌هاي اژدها، کژدم و ديگر چيزها در يک گروه، اعضاي آن را به يک نوع طرز فکر خاص سوق مي‌دهد و مجبورشان مي‌کنند از قانون‌هاي نانوشته‌اي پيروي کنند.

او در ادامه مي گويد: اگر جامعه با همين منوال به سمت نمادگرايي، پيش رود تا چند سال آينده شاهد بازگشت نظام هاي قبيله‌اي خواهيم بود

 

شعر

نوشته‌شده توسط aidin

حیدربابا تورک میلتی دوراندا
غیرت سیکین شاقیلدادیب سوخاندا

فاسلار اونا صف باغلییب باخاندا
سلام اولسون تورک میلتین الینه

سیکین اولسون فارس میلتین کوتونه!

 

 

 

فاشيست و بحرين

نوشته‌شده توسط aidin

شريعتمداري، فاشيست جنايتكار و سردسته شكنجه گران طي مقاله اي در روزنامه فاشيستي كيهان با ادعاي ايراني خواندن كشور بحرين با استناد به اسناد جعلي و دروغ، خواهان برگردانده شدن بحرين به ايران مي شود، بدون اينكه به خواست مردم عرب بحرين توجهي داشته باشد.
بعد از انتشار اين مقاله مردم خشمگين بحرين به خيابانها ريختند و با راهپيمايي هاي باشكوه خشم و نفرت خود را از قومك منفور فارس و شريعتمداري فاشيست اعلام كردند و به قول خود فارسها مشت محكمي بر دهان ياوه گويان زدند!

در يكي از اين راهپيمايي ها مردم خشمگين و ضد فارس به سوي سگخانه (سفارت) فارسها حمله كردند كه با واكنش ارتش بحرين نتوانستند به داخل سگخانه وارد بشوند.

جالب است بعد از اين اعتراضها و واكنش جهاني نسبت به اين ادعاي پوچ ، وزير امور خارجه فارسها شتابان به سوي بحرين رفتند و از مقامات بحريني عذرخواهي نمودند و قول دادند ديگر چنين ادعاهايي مطرح نخواهد شد. عزيمت فوري وزير فارسها به كشور بحرين در حالي كه از لحاظ وسعت و جمعيت، كشور بحرين قابل قياس با ايران نيست ، تامل برانگيز است!

بحرين كشوري است مستقل و عربي در خليج عربي و ايران بايد حاكميت اين كشور را به عنوان يك كشور مستقل قبول داشته باشد.

عكسهايي كه در ذيل آورده شده است نمونه اي از اعتراضات مردم آگاه بحرين است كه به نوعي نشان دهنده سطح بالاي آگاهي مردم بحرين و نشان دهنده فاشيست بودن قومك فارس است.













 

پارس نامه

نوشته‌شده توسط aidin

پارس: - {فا} صدای سگ (هاپ هاپ) - به خود سگ نیز اطلاق میگردد- یکی از سه اشتباه بزرگ خلقت - نام قومی به همین نام که گفته میشود نسب آن به سگ بر میگردد - در برخی نسخ به آن فارس نیز گفته میشود.
خاستگاه آن سرزمینهای سرد سیبری است ولی این موجود هم اکنون در فلات قاره ایران به وفور یافت میشود

آریا : - {فا} نگا به پارس - در اصل همان پارس میباشد - تات - مجوس - بربر - نام قومی وحشی که در 2800 سال پیش از جنوب سیبری به فلات ایران و قسمتی نیز به هند و قسمتی به اروپا مهاجرت کردند - سگباز - سگ پرورده، قومی بس باوفا هستند ولی برخی مواقع به شدت هار میشوند و پاچه صاحب و ولی نعمت خود را نیز می گیرند توصیه میگردد برای کنترلشان آنها را گرسنه نگه داشت چون در هنگام سیری به طرز فجیعی وحشی میشوند و خود و غیر خودی نمیشناسند از بزرگان و سرآمدان این قوم میتوان به کیروش کثیف، خشایار شاه دیوانه و نوع وحشیتر آن داریوش و کمبوجیه اشاره کرد سرکرده کنونی این قوم مدعیست که : ما در طول تاریخ به هیچ کشوری تجاوز نکردیم و فقط برای دفاع از خود جنگیده ایم! و این که ایرانیان برای کشورگشایی تا روم و یونان پیش رفتند و خزانه هند را غارت کردند فقط و فقط برای دفاع از سیادت این قوم در برابر بیگانگان بوده است.

پرسپولیس: {انگ}- شهر سگان - محل زاد و ولد انواع سگ - شهر فارس نشین - محل زندگی رهبران قوم پارس - شهری در نزدیکی شیراز کنونی که برای تجمع سگان دنیا در یک مکان در حال ساخت بود که توسط اسکندر ذوالقرنین ویران گردید - نامی برای تیم فوتبال

نژاد پاک آریایی : {فا} سگ شست و شو و ضدعفونی شده توسط انواع شوینده های طبیعی و شیمیایی - نژاد خالص سگ مانند نؤاد شیانلو و دوبرمن که با هیچ نژاد دیگری مخلوط نشده باشد - البته نژاد سگ گرگی به هنگام حمله تورکان به ایران که با وحشیگری و تجاوز به زنان و دختران پارسیان همراه بود بوجود آمده وکمی ناخالصی دارد و جزء این نژاد پاک نمیباشد - نسل نژاد پاک آریایی که برای تولید و حفظ آن مشقتهای بسیاری کشیده شده بود اکنون در حال انقراض است، یکی از آخرین نمونـــه های آن در مــاه اوت سال 1945 میلادی در برلین خودکشی کرد(آدولف هیتلر) - همانگونه که اشاره شد برای تولید این نژاد پاک در زمانهای قدیم بسیار زحمتها کشیده شد مثلا در زمان هخامنشیان برای حفظ اصالت این قوم ازدواج با خواهر و مادر باب شد که بعدها با هجوم اعراب که بویی از پاکسازی نژادی نبرده بودند این رسوم زیبای آریایی از میان رفت وبا ازدواج اجباری پارسها با غیر خانواده خودی وحتی با ازدواج با اقوام دیگر این نژاد پاک به تدریج آلوده شد

پارسه: {عر.فا} سگ ماده - همان سگ است که با {ة} تانیث که بعدا از زبان عربی وارد این زبان خالص گردیده - زن پارسی - اژدها - ماده آریایی ننه فارس - ننه سگ زنان را ستایی سگان را ستای که یک سگ به از صد زن پارسای(پارسه)
حکیم ابوالفاسد خرطوسی
پارسیان : - {فا} جمع سگ - سگان - آریاییها - زوزه های سگ - بانکی برای جمع آوری استخوان و دیگر اموال سگان - به بانک اطلاعاتی انواع نژاد سگ نیز اطلاق میشود
پارسیان را با سگان همنام کردند سگ بیچاره را بد نام کردند

پارس خودرو : {فا} - سگی که از زیر بته عمل آمده باشد و اصل و نسب آن معلوم نباشد - فارس حرامزاده - سگی که به خودی خود حرکت میکند - وسیله نقلیه ای که سگان را خود به خود حرکت میدهد - مارکی برای اتومبیل که توسط کمپانی سگان مونتاژ میگردد

توله سگ : {تر.فا} بچه سگ - بچه فارس - به دوران کودکی اهالی قوم پارس و آریا اطلاق میگردد - اگر نسب پدری از قوم پاک آریایی باشد به آن تخم سگ هم گفته میشوددر غیر این صورت بدان ننه سگ گویند

سگک : {فا} نگا به توله سگ - سگ کوچک

معمای نژاد پارس: بشریت با وجود پیشرفتهای فراوان در علوم مختلف هنوز از پاسخگویی به چند سوال عاجز است که عبارتند از 1 نخست مرغ به وجود آمده یا تخم مرغ؟ 2- قاتل جان اف کندی فقید چه کسی بود 3- در بازی فینال جام جهانی 2006 آلمان ماتراتزی ایتالیایی به زین الدین زیدان چه گفت 4- چرا سگان با وجود تعصب خاصی که به نژاد خود دارند چرا در سرزمینی زندگی میکنند که به شکل دشمن دیرینه آنها یعنی گربه است 5- پنجمین و پیچیده ترین معما این است که نخست سگ به وجود آمده یا فارس البته بزرگان و علمای این فوم که نژاد خود را دیرینه تر از هر نژادی در عرصه گیتی میدانند معتقدند فارسها زودتر از سگان به وجود آمده اند البته این موضوع فقط در حد فرضیه باقی مانده و هیچ گونه شواهدی دال بر اثبات این مدعا به دست نیامده

آریا نژاد: {فا} همنژاد آریا - به شاخه های دیگر منشعب شده از این قوم به غیر از نژاد پارسها میگویند همچون نژادهای اصیل آلمانی ، دوبرمن ، شیانلو، تاجیک ، افغان و ارمنی. ولی در باره مورد آخر بین دانشمندان علم ژنتیک اختلاف نظر وجود دارد و تعدادی از آنان نسب ارامنه را از خوک و گراز میدانند ولی خود پارسیان برای نشان دادن فراوانی جمعیت قوم خود بر آریایی بودن آنان اصرار دارند ارامنه نیز برای در امان ماندن از دست ترکان به این انتساب چندان بی میل نیستند

فـُـرُس: {عر} جمع فارس -نگا پارسیان - این واژه مجعول در زمان جاهلیت اعراب که به دلیل نادانی نژاد فارسیان را از اسب میدانستند در بین اعراب برای نامیدن جمع اسبان به کار میرفت

ایران : - سرزمین پارس و پارسه - سرزمین آریایی - خاستگاه نژادی تمام سگهای عالم - سرزمین موعود سگان - نامی برای دختران (احتمالا به همین دلیل در طول تاریخ مورد تجاوز و هتک حرمت آشنایان و بیگانگان گردیده و موجب تولد کودکان حرامزاده ای چون تاجیکستان و ارمنستان و افغانستان گردیده)
چنین گفت رستم سگنهاد چو ایران نباشد به تخمم نباد

اگر سربه سر ک... به دشمن دهیم از آن به که خود را به کشتن دهیم
چه خوش باد ایران که ویران شود کُنام سگان و خوکان شود
همان شاعر فاسد

ایران زمین : مرکز عالم - بهترین سرزمین موجود در تمام کائنات - زمین آریاییها - سرزمین خل و بلبل- علمای پارس معتقدند قدمت ایران از کره زمین بیشتر است وبه شش میلیارد سال قبل از تشکیل منظومه شمسی برمیگردد که به تدریج با گردش ستارگان و سیارات دیگر به دور آن، منظومه عظیم آریایی تشکیل شد و بعد ها بر اثر برخورد شهابها و اجرام دیگر به شکل کنونی فعلی درآمده صد افسوس که با خیانت تعدادی پان تورکیست و پان عربیست و برخی وطن فروشان گردش سیارات از ایران زمین به خورشید، که خود همچون دیگر سرزمینهای دنیا زمانی در قلمرو امپراطوری ایران بود منتقل شد
سگ کشی : {فا} قتل و غارت پارسیان توسط ملل دیگر- اعدام یک فارس - پاکسازی سرزمینهای غیر آریایی از شر این نژاد - قتل عام ارامنه ترکیه توسط امپراطوری عثمانی (به نظر نگارنده در صحت این اطلاق جای تردید وجود دارد چون نه اصل موضوع قتل عام به اثبات رسیده و آریایی و پارسی بودن ارامنه)

خلیج فارس : {عر.فا} نامی که پارسیان به خلیج العرب داده اند - دریای پارس - دریای سگان - دریای که سگ ماهی در آن به وفور یافت میشود و همین دلیلی شده برای فـُرُس که آن را خلیج فارس بنامند- محل دفن رووسای جمهور ایالات متحده بالاخص رونالد ریگان فقید- دریایی بن بست که سگان چنین می انگارد گویا در زمان باستان در میان تجارت دریایی قرار داشته است!

ستارگان پارسی : یکی از صور فلکی - مجموعه ستارگانی که در آسمان شکل سگ را تداعی میکنند - گروهی سگ که تبدیل به ستاره شده اند - شعار اولیه تیم فوتبالی که تعدادی سگ به همراه چند انسان راهی دیگر سگان و آریاییها (آلمان) شدند که بعد به شعار مردان خلیج پارسی تعویض و در آخر با شعار هیچی تعویض شد - مایه آبروریزی
زبان شیرین پارسی: نوعی مربا که از زبان سگ تهیه میشود - واق واق سگان برای دریافت شیرینی - یکی از قدیمیترین زبانها در عالم به روایت علمای پارس که گفته میشود قدمت آن از قدمت بشر بیشتر است گویا سر منشاء تمام زبانهای زنده و مرده موجود در دنیاست !
برای اثبات این مدعا به چند مثال زیر که علمای کارکشته پارسی در فرهنگستان زبان با تلاش شبانه روزی بدان دست یافته اند جلب میکنیم

مثال : کلمه پیژامه در زبان فرانسه برگرفته از کلمه پاجامه فارسیست پس زبان فرانسه زیر گروه این زبان است

مثال : کلمه انگلیسی داگ از کلمه واگ یا واق که صدای اصلی زبان فارسی است گرفته شده یا کلمه بــِرادِر از کلمه برادر و کلمه مادِر از کلمه مادر فارسی (پارسه) و کلمه فادِراز کلمه پدر فارسی (سگ اصحاب کهف ) و هزاران هزار کلمات دیگر که در این مقال نمیگنجد همگی نشانگر اینند که زبان انگلیسی نیز از زبان پارسی گرفته شده و با توجه به عدم وجود مراودات زمینی با جزیره بریتانیا در زمان باستان نتیجه گیری میکنیم مخترع رادیو پارسیان بودند نه ایتالیایی ها پس زبان بلغاری نیز زیر شاخه زبان پارسیست

مثال : کلمه من که ترکان استفاده میکنند همان کلمه من در زبان پارسیست پس زبان مالایی و ژاپنی نیز زیر شاخه زبان پارسیست
به همین ترتیب ثابت میشود که زبانهای ایتالیایی روسی و کره ای و دهها زبان دیگر همگی زاییده زبان شیرین آریاییان هستند
برای زبان عربی دیگر نیازی به مثال نیست که خود به خود ثابت شده است که زبان عربی بدون فارسی اصولا وجود خارجی ندارد برای مثال ببینید چه فراوان واژگانی که اعراب از این نوشته های شیخ اجل معلق برداشت کرده اند
شکر خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است و چون برون آید مفرح ذات پس در هر نفسی .....
یا این بیت از ملک الشعرا لسان الغیب خرطوسی خوش الحان:
کلنگ از آسمان افتاد و نشکست وگرنه من همان خاکم که هستم
فرستنده: مهدي ج

 

آباد شدن مناطق فارس نشين به دو عامل بستگي دارد ، پول نفت عربهاي خوزستان و غيرت آذربايجاني . حال با اين اوصاف مناطق عرب نشين خورستان و تورك نشين آذربايجان همچنان عقب مانده نگه داشته ميشوند و ساكنان اين مناطق هر روز فقير تر ميشوند.

در حالي كه درآمد فارسها از غارت نفت عربهاي خوزستان بالغ بر ميليارد ها دلار ميشود، ساكنان شهرهاي خوزستان از فقر و محروميت رنج مي برند. در اين رابطه خبرگزاري فارس اعلام كرد:


شهروندان خرمشهر از صبح ديروز تا اولين ساعات صبح امروز شاهد قطعي گسترده آب در اين شهر بودند. قطعي آب دراين شهرستان در حالي رخ می دهد كه دماي هوا به شدت گرم و نزديك به 50 درجه است.
این وضعیت مردم محروم خرمشهر را مجبور به پرداخت مبالغ اضافه براي خريد آب‌هاي بشكه‌اي ومعدني كرده است.
يكي از شهروندان خرمشهري در اين باره گفت هيچ فايده‌اي فريادهاي ما ندارد 18 سال است در كنار 3 رودخانه پرآب ما را تشنه نگه داشته‌اند.

خبرگزاري فارس خبر ديگري را نيز منتشر كرد

با تلاش 12ساعته گروه‌هاي امداد و نجات تبريز، 9 كارگر محبوس شده در داخل تونل در دست احداث شيبلي اتوبان تبريز - زنجان، از مرگ نجات يافتند.

در وب سايت خبري میللی شورا به نكته جالبي برخورد كردم كه يادآوري اين مطلب خالي از توجه نيست:

- با روی کار آمدن رضاخان در ایران و تصمیم دولت انگلیس برای برخی اقدامات شبه مدرنیستی، نیاز به راههای جدید امری غیر اقبل انکار بود. لذا دهها هزار نفر از کارگران عمدتا آذربایجانی بخصوص در مناطق کوهستانی و جنگلی شمال اقدام به احداث راهها، ساخت پلها و حفر تونلهای مشهوری چون کندوان کردند. روزی در تهران در کتابفروشی اندیشه نو یکی از اساتید تورک فرمودند که دهها هزار آذربایجانی در حین احداث این شوارع چون برده ها و اسرا به کار گرفته شدند و هزاران نفر از آنها در حوادث مختلفی چون ریزش تونل، سقوط از کوه، بیماری، قتل توسط مامورین و غیره جان باختند. او افزود که در حال حاضر شما می توانید در مسیر جاده ها و راه آهنها، قبرستانهای متروکی را ملاحظه کنید که یادگار چند دهه ستم وحشیانه بر ملت آذربایجان و دیگر کارگران فعال در این طرق بوده است. مرگ و میر کارگران مظلوم آذربایجانی به حدی زیاد بوده که در افواه عمومی می گفتند: اگر مرگ می خواهی برو گیلان!

حال اين سوال براي ما مطرح ميشود كه فارسها چه چيزي دارند كه به آن مباهات كنند و در چه كارهايي از خود لياقت نشان ميدهند. سايت بازتاب هفته پيش خبري منتشر كرد مبني بر فاحشگي دختران فارس در سفارت ونزوئلا. در اين خبر آمده است:

به گزارش خبرنگار «بازتاب»، پس از تغيير کنسول سفارت ونزوئلا در تهران به دليل يک رسوايي اخلاقي، تعداد زيادي از دختران جوان زير ۲۵ سال ايراني در اين سفارت استخدام و هرچند توانايي زيادي در مترجمي و انجام فعاليت‌هاي ديپلماتيک دارند، در عوض زينت‌دهنده مجالس و ميهماني‌ها و بزم‌هاي شبانه کارکنان اين سفارتخانه شده‌اند.


در ميهماني‌هاي اين سفارتخانه که با سرو مشروبات الکلي همراه است، دختران ايراني با وضع زننده‌اي حضور پيدا مي‌کنند. کارکنان سفارت ونزوئلا همچنين دختران جوان ايراني را طبق رسم خاصي بين خود قرعه‌کشي مي‌کنند.
اين در حالي است که هنوز آثار اقدامات کنسول سابق ونزوئلا در تهران که پس از رسوايي اخلاقي رابطه وي با يک زن شوهردار ايراني اخراج و موجب تغيير ناگهاني تمام اعضاي اين سفارتخانه شد، باقي مانده است.
گفته مي‌شود ديپلمات‌هاي جديد سفارت ونزوئلا که اکثرا بدون سابقه ديپلماتيک هستند، با انداختن چفيه و گرفتن تسبيح، به مزاح مي‌پردازند.دبير اول سفارت نيز که از کارکنان لجستيک شرکت HP در ونزوئلا بوده، فاقد هرگونه سابقه ديپلماتيک مي‌باشد و گفته مي‌شود اين وضعيت حتي مورد طعنه ديگر ديپلمات‌هاي کشورهاي آمريکاي لاتين شده است.


لينك خبر بازتاب


 

یک سگ را اعدام کردند

نوشته‌شده توسط aidin

ناسيوناليسم قومي در كشورهاي قدرتمند عربي در حال افزايش است. اين در حالي است كه تنفر از قوم پست فارس در بين اعراب محترم روز به روز بيشتر مي شود و هر روز خبرهاي جديدي از اين اعلام تنفر منتشر ميشود.

هفته پيش در اقدامي هشدار گونه سگي را در شهر دبي به دار آويختند و شكمش را خالي كردند. خبر و عكس اين حادثه به سرعت در اينترنت منتشر شد. جالب اينجاست كه اين خبر انعكاس قابل توجهي در مطبوعات و رسانه هاي ايران پيدا كرد كه جاي شگفتي است.


منبع


 

آهای ادبیات فارسی!

نوشته‌شده توسط aidin

ادبیات!
آهای ادبیات فارسی!
بد جوری واست راست کرده‌م ادبیات فارسی!
خیال دارم دهنی ازت بگام که تو تاریخ‌ که هیچی، توی جغرافیا هم بعله دیگه
آخه تو ام شدی ادبیات، ادبیات فارسی؟
نگاه کن ببین یه حرف نداری که مثل A برای خودش پاک، مستقل باشد
از ریخت حروفت (ا، ب، پ، ت) حالم به هم می‌خوره ادبیات فارسی
آدم باید خیلی کُس مشنگ باشه که بنویسه «ا» ولی ناچار باشه بگه «الف»
با تو حتی گ-و-ز را هم نمی‌شود نوشت، اگر سه حرفت به هم نچسبند
تازه کشف کرده‌م چرا فرهنگت هنوز که هنوزه قبیله‌ای هستش
برای این که دوتا حرف نداری که بشه مثل آدم باهاش نوشت C D
برای این که برای نوشتن یه C D نیازمند بقیه‌ی افراد قبیله‌تی ادبیات فارسی
بد جوری واست راست کرده‌م ادبیات فارسی
نه استادم داریوش آشوری (رهبر ادبی‌ت) می‌تونه نجاتت بده
نه رهبرِ سیاسی‌ی گوزِ کبیر توی ایرانت
تازه کشف کرده‌م چرا ادبیات‌چی‌هامون (بلا نسبت آدم‌حسابی‌ها) صد و هشتاد درصدشون این قدر تخمی‌اند
ادبیاتی که حروفش استقلال نداشته باشه، حاصلش بهتر از تخمی بودن ِادبیات‌چی‌هایش نمی‌شود
تازه فهمیدم چرا هیچ مملکتی این همه جاسوس انگلیسی و آمریکا و روسی هرگز نداشته
با حروفی که نشود یک C D‌ی ناقابل را نوشت همان بهتر که آدم جاسوس روسیه و انگلیس و آمریکا باشه
دهن‌تو می‌گام ادبیات!
آهای ادبیات فارسی!
همچین برات راست کرده‌م که هیچ‌کس برای هیچ کُس و کونی راست هرگز نکرده است
بلایی به سرت بیارم که نه تنها توی تاریخ که توی جغرافیا هم بعله دیگه
می‌شاشم به
سین و
ثین و
صین‌ات که وقتی یه اکبری ازت فرار کرد و اومد توی دانمارک ان و گُهش توی پیدا کردن سین و ثین و صین ریدمون نشه
«ز» و
«ذ» و
«ض» و
«ظ»‌تو یکی می‌کنم تا با هر چهارتا «ز»ت حسابی به زارت و زورت بیفتی ادبیات فارسی
کاری می‌کنم که نعلبندیان (که الان احساس کردم خاک دور و بر دمپایی‌شم) جلوم نعل بندازه
بد جوری واست راست کرده‌م ادبیات فارسی!
نه استادم داریوش آشوری (رهبر ادبی‌ت) می‌تونه نجاتت بده
نه رهبرِ سیاسی‌ی گوزِ کبیر توی ایرانت
با تو ام آهای ادبیات فارسی!
اکبر سردوزامی